به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری«حوزه» حجت الاسلام والمسلمین رمضانی رئیس اتحادیه علمای شیعه اروپا و مدیر مرکز اسلامی هامبورگ در خطبه های این هفته هامبورگ به ادامه سلسله مباحث اسلام و حقوق بشر به ویژه شرح رساله حقوق امام سجاد علیه السلام پرداخت و ابراز داشت:
در رساله حقوق امام سجاد(ع) به حقوقِ اعضاء هفت گانه بدن اشاره شده، چرا که هر کدام از این اعضاء میتوانند نقش مهمی را در خوشبختی و یا شقاوت انسان داشته باشند. این موضوع در حقیقت به نوع استفادهای که از این نعمتها صورت میگیرد، بستگی دارد. لذا باید توجّه داشت که اهمیت دادن به این حقوق، برای کسانی که درصدد رشد و تکامل روحی و معنوی خود هستند بسیار مهم است و به سادگی نباید از این مسائل عبور کرد؛ چراکه این امور راههای ورودی به قلب و جان آدمی هستند و باید مراقب بود که هر چیزی وارد کشور جان آدمی نشود؛ زیرا مجموعۀ این دادهها، خروجی متناسب به آنچه که وارد قلب شده را خواهد داشت. به همین جهت امام سجاد(ع) دربارۀ حقوق این اعضاء به نکتههای مهمی اشاره فرمودهاند.
حق گوش
آنحضرت درباره حق گوش میفرمایند: «وَ أَمَّا حَقُ السَّمْعِ فَتَنزِيهُهُ عَنْ أَنْ تَجْعَلَهُ طَرِيقاً إِلَى قَلبِكَ إِلَّا لِفُوَّهَةٍ كَرِيمَةٍ تُحْدِثُ فِي قَلبِكَ خَيْراً أَوْ تَكسِبُ خُلُقاً كَرِيماً فَإِنَّهُ بَابُ الكَلَامِ إِلَى القَلبِ يُؤَدِّي إِلَيْهِ ضُرُوبُ المَعَانِي عَلَى مَا فِيهَا مِنْ خَيْرٍ أَوْ شَرٍّ وَ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّه؛ حق گوش پاک داشتن اوست از اینکه راه دلت باشد مگر برای خبر خوبی که در دلت خبر پدید آورد، یا خُلق کریمی نصیب تو کند. زیرا گوش درِ دل است و معانی خوب یا بد خیر یا شر را به او میرساند و قوهای جز از ناحیه خداوند نیست».[1]
پر واضح است که گوش ورودی بسیاری از مسائل به قلب است و باید از هر جهت مراقب آن بود. لذا هنگامی که شخصی از امیرالمومنین(ع) سوال کرد تا او را راهنمایی کند، حضرت(ع) فرمود: «أَيُّهَا السَّائِلُ اسْتَمِعْ ثُمَّ اسْتَفهِمْ ثُمَّ اسْتَيْقِنْ ثُمَّ اسْتَعْمِل؛ ای سوال کننده اول بشنو سپس آنگاه باور کن و بعد از آن به کار بند و وارد مرحله عمل شو».[2]
اهمیت مسأله «گوش» در قرآن به گونهای است که در عبارات قرآنی لفظ «گوش» حتی بر چشم و قلب نیز مقدم شده است. مانند این آیات: 1ـ «قُل مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الأَرْضِ أَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَ الأَبْصارَ؛ بگو: چه كسى از آسمان و زمين به شما روزى مىدهد؟ كيست كه شنوايى و بينايى مىبخشد؟».[3] 2ـ «إِنَّ السَّمْعَ وَ البَصَرَ وَ الفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنهُ مَسْؤُلا؛ زيرا گوش و چشم و دل، همه را، بدان بازخواست كنند».[4] و نیز آیات دیگری که در این خصوص وجود دارد.[5]
البته چه بسا علت تقدم گوش بر سایر اعضاء این باشد که میدان دیدِ چشم از هر طرف محدود است. اما گوش آدمی این قدرت را دارد که اطلاعات شنوایی را از شش جهت دریافت نماید و لذا توانایی گوش از چشم چه بسا بیشتر باشد حتی در تزکیه نفس و سلوک عمل، اهمیت آن بسیار زیاد است، چنانکه حضرت سجاد(ع) فرمودند: «فَإِنَّهُ بَابُ الكَلَامِ إِلَى القَلبِ».
معانی سمع در قرآن
کلمه «سمع» در قرآن به چند معنا آمده است؛ اول آنکه «سمع» گاهی به عنوان اسم جمع به کار میرود و معنای جمع در آن نهفته است. و گاهی نیز «سمع» معنای مصدری دارد که بر کم و زیادی دلالت میکند و نیازی به جمع بستن ندارد. البته تنوع ادراکات و مشاهدات نسبت به مسموعات فوق العاده بیشتر است، و به همین جهت «قلوب» و «ابصار» به صورت جمع ذکر شده ولی «سمع» به صورت مفرد آمده است.
در مجموع آدمی باید مراقب گوش خود باشد و باید از شنیدن امور حرام و سخنان لغو و بیهوده خودداری کند، چنانکه امیرالمومنین(ع) در وصف متّقین می فرمایند: « وقفوا أسماعهم على العلم النافع لهم » آنان کسانی هستند که قدرت شنوايى خود را فقط برای دانش مفيد مورد استفاده قرار می دهند.
حق چشم
امام سجاد(ع) پس از تبیین حق گوش، به حق چشم اشاره میکند و میفرماید: «وَ أَمَّا حَقُ بَصَرِكَ فَغَضُّهُ عَمَّا لَا يَحِلُّ لَكَ وَ تَرْكُ ابْتِذَالِهِ إِلَّا لِمَوْضِعِ عِبْرَةٍ تَسْتَقبِلُ بِهَا بَصَراً أَوْ تَسْتَفِيدُ بِهَا عِلماً فَإِنَّ البَصَرَ بَابُ الِاعْتِبَار: و اما حق چشم بر تو این است که آن را از هر چه بر تو حلال و روا نیست بپوشانی، و مبتذل نسازی مگر برای عبرت آموزی به گونهای که از آن بینا شوی یا دانشی به دست آوری، زیرا دیده وسیله عبرت است».[6]
خدای متعال عظمت نعمت چشم را در سوره بلد اشاره میکند و میفرماید: «أَلَمْ نَجْعَل لَهُ عَيْنَيْن؛ آیا برای انسان دو چشم بینا قرار ندادیم».[7] اهمیت این نعمت از آن جهت است که اگرچه به واسطۀ آن انسان بیشترین ارتباط را با جهان خارج برقرار مینماید اما متاسفانه بعضی از انسان ها توفیق استفاده صحیح از این نعمت را ندارند چه اینکه قرآن میفرماید: «وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لايُبْصِرُونَ بِها؛ و برای آنان چشمهايى است كه بدان نمىبينند».[8] لذا در صورتیکه انسان به درستی از این نعمتها استفاده کند، در سلوک عملی و تزکیه نفس بهترین بهره را میتواند از آن داشته باشد؛ چراکه از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که فرموده اند: «يا ابن آدم إن نازعك لسانك فيما حرمت عليك فقد أعنتك عليه بطبقتين فأطبق و إن نازعك بصرك إلى بعض ما حرمت عليك فقد أعنتك عليه بطبقتين فأطبق؛ ای پسر آدم، اگر زبانت خواست تو را وارد به حرام کند من دو لب را برای جلوگیری از آن در اختیار تو قرار دادهام. لب را فرو بند و اگر چشمت بخواهد تو را به سوی حرام ببرد من پلکها را در اختیار تو قرار دادم آنها را فرو بند».[9]
انسان باید به واسطه چشم مراقب بسیاری از امور باشد از جمله اینکه باید مراقب خوراکیها و غذاهایی که تناول میکند باشد، از این جهت که پاک و پاکیزه و حلال و طیب باشد. در سوره عبس آمده: «فَليَنظُرِ الإِنسانُ إِلى طَعامِه؛ پس آدمى به طعام خود بنگرد».[10] البته ممکن است فقط نگاه ظاهری نباشد، بلکه باید مراقب غذای عملی خود نیز باشد و اینکه از چه کسی دانش را دریافت مینماید؛ چراکه امام باقر(ع) در ذیل همین آیه فرمودهاند: «عِلمُهُ الَّذِي يَأْخُذُهُ عَمَّنْ يَأْخُذُه».[11]
خدای متعال دعوت به نظر و نگاه کردن را در جاهای گوناگون و در موضوعات مختلفی به کار برده است. مانند: «فَانظُروا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ المُكَذِّبين؛ و بنگريد كه عاقبت تكذيبكنندگان چگونه بود».[12] و در جای دیگر میفرماید: «قُل سيرُوا فِي الأَرْضِ فَانظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الخَلق؛ بگو: در روى اين زمين سير كنيد، پس بنگريد كه چگونه آفريدگان را ايجاد كرده».[13] لذا از جمله اموری که به شدت مراقبت جدی باید داشته باشد، نگاه عبرت آموز است. همچنین انسان باید هر آنچه در اطرافش هست و یا با آن مواجه میشود با چنین نگاهی مورد ملاحظه قرار دهد؛ چه اینکه امام علی(ع) فرمود: «مَا أَكثَرَ العِبَرَ وَ أَقَلَ الِاعْتِبَار؛ عبرتها چقدر فراوانند و عبرت پذیران چه اندک».[14]
در روایت نقل شده هنگامی که امیرمؤمنان علی(ع) بر مدائن میگذشت و آثار ایوان کسری را مشاهده مینمود، یکی از اصحاب آنحضرت به یاد این شعر افتاد که ابن هیز یحی سروده: «جرت الریاح علی رسوم دیارهم فلا نعم کانوا علی میعاد».[15] بادها بر آثار باقیمانده سرزمین آنها وزیدن گرفت (و چیزی جز صدای باد در میان قصر آنها به گوش میرسد) گویی همه آنها وعده گاهی داشتهاند و به وعده گاهشان شتافتند.
امیرمؤمنان علی(ع) در این هنگام فرموند: چرا این آیات را تلاوت نکردی؟«كَمْ تَرَكُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ * وَ زُرُوعٍ وَ مَقامٍ كَرِيمٍ * وَ نَعْمَةٍ كانُوا فِيها فاكِهِينَ * كَذلِكَ وَ أَوْرَثناها قَوْماً آخَرِينَ * فَما بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّماءُ وَ الأَرْضُ وَ ما كانُوا مُنظَرِين؛ چه بسیار باغها و چشمهها که از خود به جای گذاشتند و زراعتها و قصرهای جالب و گران قیمت و نعمتهای فراوان دیگر که در آن متنعم بودند. نه آسمان بر آنها گریست و نه زمین و نه به آنها مهلتی داده شد».[16] البته این آیات دربارۀ فرعون و قوم اوست که پس از آن همه ستم، سرانجام حکومت و سرزمین آنها به دست بنی اسرائیل افتاد، و همه آنها در دریا غرق شدند و هیچ عاملی نتوانست آنان را نجات بخشد. پر واضح است که این نوع نگاه عبرت آمیز، خیلی میتواند در رشد انسان نقش داشته باشد.
به هر حال باید از نعمتهای الهی استفاده کرد، و نسبت به حرام الهی چشم پوشی نمود چنانکه حضرت علی(ع) می فرمایند: «غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِم».[17]
[1]. ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول، ص257، قم، جامعه مدرسين، چ دوم، 1404ق.
[2]. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، ج2، ص456، ح13، تهران، دار الكتب الإسلامية، چ چهارم، 1407ق.
[3]. یونس:31.
[4]. اسراء/36.
[5]. نحل/ 78 ؛ مؤمنون/ 78 ؛ بقره/ 7 ؛ فصلت/ 20.
[6]. ابن شعبه حرانى، تحف العقول، ص257.
[7]. بلد/8.
[8]. اعراف/179.
[9]. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج10، ص748، تحقیق فضلالله يزدى طباطبايى، تهران، ناصر خسرو، چ سوم، 1372ش.
[10]. عبس/24.
[11]. کلینی، همان، ج1، ص50، ح8.
[12]. آل عمران/137.
[13]. عنکبوت/20.
[14]. نهج البلاغة، حکمة/297.
[15]. كراجكى، محمد بن على، كنز الفوائد، ج1، ص315، قم، دارالذخائر، چ اول، 1410ق.
[16]. دخان/25ـ29.
[17]. نهج البلاغة، خطبة/193.